۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفکّر» ثبت شده است

تجربه شرکت در «تیزفکری در پژوهش»

قبل از اینکه با ساختار پاراگراف آشنا بشوم خواندن منابعی مثل مقاله وقت زیادی از من می ‎گرفت

درگیری با الفاظ و  نداشتن تفکر پرنده ‎وار نسبت به متن منو درگیر جزئیات می‎ کرد.

 در حالی که در کارگاه «تیزفکری در پژوهش» حامد صفایی‎ پور و همچنین فایل صوتی که از دکتر پاکتچی شنیدم یاد گرفتم مطالب را در یک ساختار ببینم به عبارتی جایگاهش را در ارتباط با مطالب دیگر پیدا کنم.

شبیه تطبیق دادن لحظه به لحظه مطالبی که از منابع می خوانیم با نقشه ‎های ذهنی که در کلاس کشیدیم.

 مقاله هایی را می بینی که در چه مجلات علمی با درجه بالایی چاپ شده‎اند  امّا هر چه مطالعه می ‎کنی می‎ بینی چیز درخوری در آن نمی‎یابی.

مثل مقاله ‎ای که دیروز خواندم؛ هر صفحه که می‎گذشت فکر می‌کردم حواسم پرت شده ولی برمی‎گشتم و می‎دیدم که نه یه مشت کلمه کنار هم نوشته.

هر چی به اسم مجله نگاه می‌ کنی، تعجب می ‎کنی، که واقعا مگه میشه؟ این مقاله چطوری قابل چاپ شده!

 ولی مقاله هایی را هم می بینی که هر آنچه از یک مبحث لازم بود از زوایای مختلف بررسی نموده،

کلی منبع و دسته بندی و ...

میشه از آن‎ها الهام گرفت.

یادداشت استاد بر این یادداشت:

همینه! این حس می‌ دونید مثل چیه مثل اینکه برید کلاس موسیقی و دستگاه‌ ها را بفهمید، تحریرها، گام‌های موسیقی، تاریخ موسیقی، ... بعد یک بار دیگه بشینید گوش بدید‌.

اونوقت پا میشید دور خونه راه می‌رید و می زنید روی پا! مگر میشه یک نفر به تنهایی در یک آواز این همه کار بکنه!!

موافقین ۰ مخالفین ۰

طعم مطالعه

اگر قرار به تعیین طعم برای مطالعه باشد،

از بین طعم‎های شیرین، شور، ترش، گس یا اصلاً بدون طعم!

ذائقه‌ها چه حدسی می زنند؟

حتماً چشیدن هم می‎خواهد وگرنه بدون چشیدن که طعم آن معلوم نمی‌شود

اصلاً طعم آن قابل وصف و جزء طعم‎های آشنا هست؟

چطور؟

از آن جهت که گاهی آنچنان یافتن مطلب جدید مسرور می‌سازد و حس بال گشودن می‌دهد که با خوردن یک لواشک ترش خوشمزه آب دهان راه انداز و یا با خوردن یک باقلوای داغ و شیرین حاصل نمی‌شود

آن جاست که با خود می‎گویی واقعاً چه طعمی می‌دهد؟

تا آن را می‎چشی آنچنان مست می‎شوی که دلت نمی‎خواهد چشمانت را از صفحات کتاب برداری

اصلاً نمی‌توانی طعمی برایش مشخص کنی

دنبال واژه‎ای می‎گردی تا طعمی که حس کردی، بر زبان آوری

فقط با عبارت‎های چه جالب، عالی بود، بیشتر بخوانم، توضیح هر آنچه یاد گرفتی، ...

میخواهی لذّتت را نشان دهی،

و باز هم قانع نمی‌شوی از آنچه گفتی که همه حست نبود.

 

این طور بگویم:

دقت کردی وقتی کتاب دستت می‎گیری و ورق می‎زنی نوشته‌های نویسنده‎هایی که با عشق نوشتند

و هیچ چیز جلوی عاشقانه نوشتنشان را نگرفته،

طعم زنده بودن می‌دهد؟

آن لحظه چشمانت را می‎بندی تا طعم آن به تمام وجودت رسوخ کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

رسانه مجال تفکر به انسان‌ نمی‌دهد


از کودک تا بزرگسال، 

از صبح تا لحظه خواب در تراکم اطلاعات سطحی رسانه ها هستند

بدون اینکه فرصت تحلیل داشته باشند،

در حالی که انسان یک جمله که میشنود باید بداند:

جایگاهش کجاست؟ 

چه معنایی دارد؟ 

چه آثاری بر آن مترتب است؟ 

ولی از آنجایی که در معرض اطلاعات بی اساس (منظور غیرفکری؛ هر چند راست) است،

دیگر فرصت فکر کردن و تحلیل ندارد

تا جایی که خنثی میشود 

و قدرت تفکر نخواهد داشت، فکر کردن از یادش می رود،

و این رویه ملکه اش می‌شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰

زاویه رسانه ای مصرف مخاطبان


نوع گزینش مخاطب

در فیلم و تصویری که می‌بیند،

صدا و موسیقی که می‌شنود،

قلم و متنی که میخواند،

در سطح ارزشمندی تولید رسانه ای موثرست؛ 

موثر در پاسخ به نیازهای حقیقی مخاطب.

نتیجه ارضای هوشمندی مخاطبان، مشاهده محتوای ارزنده ترست.

سنجه تفکر با همراهی نمودن هوشمندی مخاطب، غنی ترین به روز آوری‎ها را هدیه می دهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰